تمرین کلاس نویسندگی تبلیغ نوین
تمرین ادامه دادن صفحه ای از کتاب ماه در آب-لیلا طاهری پور
شب که می¬شد عباس من دلتنگ پدر به نخلستان می¬رفت. یک عمر بندگی پدر را دیده بود برای لحظه لحظه سجده¬های علی خاطره داشت. رسم بندگی را خوب آموخته بود. دل بریدن از نخلستان برایش عذاب بود . کنار تک تک نخل¬ها نوازش پدر را لمس کرده بود. نور چشمم حسین تنهایش نمی گذاشت. پدر بود برای عباسم.
صفحات: 1· 2
زیبا بود ولی ای کاش به این زودی پایان نمیدادید و از فضایل بی شمار عباس (ع) بیشتر می گفتید و داستان را جذاب تر میکردید موفق باشید دوست عزیز