تمرین حس مکان-زندان-لیلا طاهری پور
-یک- دو- سه – چهار… این چوب ها رو می¬شمرم که وقت بگذرد. یادم برود که کجا هستم. عذابی که می کشم کمتر نمی شود، بیشتر هم می شود!! به زور جا شده ام. نمی دانم دیگر چرا دست و پاهایم را بسته اند؟؟!!! این تو که نمی شود تکان خورد. طنابش یه ده متری میشود. به قرقره وصل است. آنقدر کشیدنش که همه چیز کوچک شد. پیچ های طناب چهار –پنج دوراست. پاره نمی شود. امیدوارم پاره نشود. یه وقت قرقره ایراد نداشته باشد. هیچ وقت تو شهر بازی که می¬رفتم سوار چیزهایی که بالا می¬برند یهو ول می کنند نمی¬شدم
صفحات: 1· 2
سلام .من همون قفس رو به عنوان زندان در نظر گرفتم و اینکه تاز ه اسیر شدم .فردا اعدام می شوم.ولی به قول شما می شد ادامه داد ممنونم ازتون