نظر دهید »
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت که اول نظر به دیدن او دیده ور شدم آرشیوهای مطالب من
نظرسنجی سریع نظرسنجی # یافت نشد. ![]()
بچه مسلمون باس
آیه گرافی
مهارت های زندگی
مناسبتی
امام زمان جستجو موضوعات
نظر دهید »
تمرین ادامه دادن صفحه ای از کتاب ماه در آب-لیلا طاهری پور شب که می¬شد عباس من دلتنگ پدر به نخلستان می¬رفت. یک عمر بندگی پدر را دیده بود برای لحظه لحظه سجده¬های علی خاطره داشت. رسم بندگی را خوب آموخته بود. دل بریدن از نخلستان برایش عذاب بود . کنار تک تک نخل¬ها نوازش پدر را لمس کرده بود. نور چشمم حسین تنهایش نمی گذاشت. پدر بود برای عباسم. صفحات: 1· 2 آخرین نظرات
|